"هیئت" تراز مکتب
هیئت دانشجویی فداییان حسین ع پس از زیارت اربعین ۱۳۹۴ {دفترعلم الهدی هیاتهای عزاداری دانشجویی}
بسمالله الرحمن الرحیم
تلاش برای رشد بشر و رستگاری او در دنیا و آخرت بدون توقع از خلق. یک چنین کسانی هستند که لایق یک چنین عزاداریهایی تا هزاران سال دیگر هم هستند. فرمودند رحمت خدا بر کسانی که بتوانند ما را محبوب بشریت کنند کاری کنند که حتی غیر مسلمان و غیر شیعه وقتی اسم ما را میشنوند و راجع ما میشنوند به ما عشق بورزند و درست بشناسند و کاری نکنند که دیگران, غیر شیعه و غیر مسلمین از ما متنفر باشند. نسبت به ما کینه داشته باشند ما را طوری معرفی نکنید که با رفتارتان و با گفتارتان که دنیا بگوید شیعه اگر این است اگر امامان اینها هستند ما از اینها متنفر هستیم این دستورخود اهل بیت است کاری نکنید و به گونهای سخن نگویید و به سبکی زندگی نکنید که هرکس شما را ببیند از ما متنفر بشود بگوید اینها که اینطوری هستند رهبرانشان معلوم است چه کسانی هستند؟ «أَمَا وَ اللَّهِ» به خدا سوگند، «لَوْ یَرْوُونَمَحَاسِنَ کَلَامِنَا» اگر حرفهای ما را خودتان درست بفهمید و این ارزشها را درست به دیگران منتقل کنید «لَکَانُوا بِهِ أَعَزَّ» خودتان عزیزترین جامعه جهانی خواهید شد در تمام جهان شما از همه جهت به اوج عزت خواهید رسید عزت مادی و معنوی و «وَ مَا اسْتَطَاعَ أَحَدٌ أَنْ یَتَعَلَّقَ عَلَیْهِمْ بِشَیْءٍ» و هیچ کس هیچ بهانهای در رفتار و گفتار شما پیدا نخواهد کرد بتواند علیه ما خلاصه صفحه بگذارد! هیچ نقطه ضعفی در شما نباید پیدا کنند مثلاً بیایند بگویند این جامعه شیعه امام رضا(ع) اینها هستند شیعه امام حسین اینها هستند! اینها هم که مثل بقیه کلاه برمیدارند در این جامعه که حرص هست حسد هست دروغ هست چک بیمحل هست خیانت است، لجبازی هست، جهل هست، بیاحترامی و بیادبی هست. اینها را وقتی ببینند اینها یعنی «أَنْ یَتَعَلَّقَ عَلَیْهِمْ بِشَیْءٍ» امام(ع) یک کاری نکنید که «أَنْ یَتَعَلَّقَ عَلَیْهِمْ بِشَیْءٍ» بتوانند به شما گیر بدهند بگویند که ما یک جامعه غیر شیعه یا حتی غیر مسلمانی میشناسیم که از این جامعه اینها اخلاقیتر است امانتدارتر است مردم آن راستگوتر هستند. فرمودند یک کاری بکنید که نتوانند هیچ گیری به شما بدهند هر گیری که به شما بدهند به ما دادند خلاصه اهل بیت(ع)، امام رضا(ع) و امام صادق(ع) میفرمایند که آبروی ما را نبرید خودتان را به ما نسبت میدهید آبروی ما را نبرید. اگر درست بشناسید و درست معرفی کنید «لتَّبعونا بالناس» تمام بشریت، تمام این 7- 8 میلیارد جمعیت جهان دنبال ما راه میافتند چون این حرفها حرفهای جهانی است و حرفهایی است که فطرت همه جوامع بشر میپسندد چون همه این حرفها اخلاق است عقل است، انصاف است، توحید است، معنویت است، برادری و محبّت است، عدالت است، برای چه نپسندند؟ پس این نکته اول، هیئت تراز مکتب، نوع زیارت و عزاداریاش همه این مسائل باید به نحوی باشد که هدف اصلی فراموش نشود هدف چیست؟ هدف احیای این ارزشهاست ساختن یک جامعه نمونه است. عزاداری و زیارت، همه وسیله است. پیادهروی، زیارت پیاده آمدن توی برف و سرما بسیار پیش خدا پاداش دارد و بسیار مهم است علامت اخلاص است، علامت فداکاری و علامت محبت اهل بیت است و اینها بزرگترین سرمایه است اما همه اینها وسیله است هدف؛ توحید و عدالت است یعنی کل این زیارت و عزاداری مقدمه برای آن باید باشد اولاً خود این عزاداری اهل بیت(ع) یک نمونهای نشان میدهد بخصوص در این مواردی که داریم میبینیم که من دو سال، پارسال و امسال مشرف شدم واقعاً معجزه امام حسین(ع) و معجزه اهل بیت(ع) را آدم میبیند یک امّت نمونه اسلامی بطور نسبی، در همین مسیر 3- 4 روزه پیاده نجف تا کربلا آدم میبیند. ایثار هست فداکاری برای همدیگر هست محبّت به هم، عشق ورزی به هم، ذکر، فکر، انسجام، نظم، برادری، و ایثار. خانوادههایی که خودشان نان خوردن ندارند میآیند بهترین غذا را به میهمان میدهند به زور زائر را میبرند و پذیرایی میکنند. همه جای دنیا میهمان دنبال میزبان میگردد در مسیر این عزاداریها میزبان دنبال مهمان میگردد یعنی مهمان گدایی میکنند بلکه از همدیگر مهمان میدزدند ما چندین بار دیدیم که جلوی ماشینها را میگیرند که باید پیاده بشوید ما میخواهیم نوکری شما را بکنیم خب اینها اخلاص و فداکاری است ولی ای کاش این ارزشها در این 3- 4 روز محدود نماند و این الگو برای کل زندگی بشود نه این که تا اربعین هوای همدیگر را داشته باشیم اربعین که تمام میشود فردایش هرکسی را گرسنه و تشنه در جاده دید کسی محل نگذارد در ایران یا در عراق یا در هر جای دیگری. این اخلاق باید ادامه پیدا کند. من اگر باشم میگویم وقتی اربعین تمام میشود تا 4- 5 روز موکب بزنید آن جمعیت میلیونی دارد برمیگردد بعد دیگر هیچی نیست. یا اینجا، توی راه، زائر میآید جلوی او میروید شیر میدهید چایی میدهید امکانات میدهید، پتو میدهید غذا میدهید اینها بسیار نمونههای عالیای هست ولی اینها معجزات و کرامات امام رضا(ع) است ولی به شرطی که فردای آن زیارت شما دوتا که به هم محبّت میکردید فردا اگر آن یکی رفت توی مغازه آن یکی دیگر یک معاملهای بکند کلاهش را برندارد! بابا من همانم! من همان آدم هستم تو هم همانی. این حالاتی که در ایام عزاداری و زیارت ساخته میشود که اینها از برکات اهل بیت است اینها باید عمومی و همه جایی بشود ما همان آدمها هستیم ما که در حرم همدیگر را میبینیم سلام میکنیم و در صف نمازجماعت کنار هم میایستیم ماها بعداً در صف نماز و در بازار و در خانه و در کارخانه و در مزرعه و در نانوایی ما همانها هستیم آنجا چرا هوای همدیگر را نداریم. در حالی که امام رضا(ع) – که حالا روایت آن را برایتان عرض میکنم- میفرماید آنها مقدمهای است برای این که در کل زندگی، جامعه پوشش بدهید دیگر هیچ جا به همدیگر دروغ نگوییم و کلاه همدیگر را برنداریم اینها آثار تربیتی زیارت و عزاداری میشود و این را توجه کنید تمام مفاهیم دینی دوپهلو هست یعنی قابل سوء استفاده هست حتی همین عزاداریاش. همین زیارت اربعین را هم میشد و کسانی در طول تاریخ طوری خواندند و میخوانند که حتی یزیدهای هر زمان از آنها حمایت هم بکنند مشکلی ندارد. میشود هم طوری خواند که تن تمام قدرتهای عالم بلرزد، تن ظالمان و ظلمة جهان بلرزد. چطوری بود که همین رضاخان اولی که میخواست بیاید خودش هیئت عزاداری راه میانداخت پابرهنه جلوی هیئت راه میافتاد به سروکلهاش برای عوامفریبی گِل میمالید. رضاخان اصلاً یک لاتی بود لات بیسوادی بود قمارباز بود کنار خیابان مست میکرد و یک نظامیای بود که انگلیسیها خوب او را شناسایی کردند و گفتند این خوب سواری میدهد و از این میشود استفاده کرد و او را توی صحنه آوردند. خب این اوایل مذهبی نمایی میکرد و هیئت راه میانداخت بعداً که سر کار آمد و مسلط شد کلاً عزاداری امام حسین(ع) را ممنوع کرد. هیئت و عزاداری کلاً ممنوع و جرم شد! یعنی مردم باید میرفتند توی زیرزمین خانههایشان مثل خانه تیمی یواشکی عزاداری می کردند! حجاب را از سر زنان برداشت، روحانیون را خلع لباس کرد گفت ما اصلاً آخوند نمیخواهیم ما رفتیم توی اروپا دیدیم که زنها بیحجاب هستند برای همین است که پیشرفت کردند پس زنان ما هم باید بیحجاب بشوند تا پیشرفت کنند شعورش در این حد بود! پیشرفت با نظم و عقل و تلاش و کار به دست میآید با اصلاح الگوی مصرف و کم مصرف کردن، زیاد تولید کردن، تلاش کردن، عرق ریختن، نظم داشتن، اینهاست چه ربطی به بیحجابی دارد؟ خب این آدم که جلودار هیئت بود عزاداری شاهنشاهی و انگلیسی، بعداً آمد جلوی عزاداریها را گرفت و هیئتها ممنوع شد. پس معلوم میشود همان حکومتهایی که خودشان تکیه دولت داشتند و هیئتها میآمدند حتی زمان اصلاحات آمریکایی زمان شاه برای این که کمونیستها نیایند و مذهب را هم و حکومت و آمریکا تحریف کنند انگلیسیها و آمریکاییها اینها را تحت سلطه و استثمار داشته باشند خودشان میآمدند به همین هیئتها... من یادم هست در همین مشهد قبل از انقلاب، هر پرچمی که به هیئتها میدادند یک گوشه آن باید عکس تاج شاه بود تاج شاه باید باشد یک گوشه آن هم یا اباالفضل! یک جاویدشاهی و سلطنتی... بعد خود حکومت میآمدند پول میدادند قند و قمه بین هیئتها توزیع میکردند و میگفتند میشود ما یک هیئتها و عزاداریهایی داشته باشیم که نه تنها اینها صدمه ندارند بلکه به نفع ما هم باشند حتی از بعضی از اینها در کودتای 28 مرداد برنامهریزی کردند که استفاده کنند در حالی که جلوی بعضی از هیئتها را که تا بیرون آمدند اینها صد قدم نیامده بودند جلوی اینها را میگرفتند من یادم هست اولین هیئتهای عزاداری در همین سالهای 56و 57 در همین مشهد راه افتاد همه هیئتها عادی میآمدند و میرفتند هیچ کس کارشان نداشت یک هیئتی بود هیئت در تراز مکتب، 70- 80 نفر، 100 نفر، شاید کمتر دانشجو بودند طلبههای جوان بودند مردم این بازاریها آن بخشی که در انقلاب بودند جوانها بودند این هیئت تا از میدان شهدا راه افتاد که آن موقع میدان مجسمه میگفتند مجسمه شاه بود میدان مجسمه میگفتند آمدند به سمت این چهارراه نادری که حالا چهارراه شهدا هست به سمت حرم آمدند، به چهارراه شهدا نرسیده، من نمیدانم چطوری پلیس و کماندو و نظامی ریختند و اینها را لت و پار کردند نمیفهمیدند که وقتی 500تا هیئت دارد میرود به آنها کمک میکنی چطوری است که با این هیئت نمیگذاری صد قدم راه برود؟ برای این که این هیئت از یک حسین دیگری حرف میزد نه آن حسینی که شاه هم قبولش داشت! حسین و یزید مساوی نبودند. حتی کلماتی که به کار میبریم. الآن یکی از دوستان گفت که آقا این جمله آمدم ای شاه پناهم بده، این جمله یک جمله درستی است و در تراز مکتب امام رضا(ع) است؟ من عرض کردم نه، این جملههای اینطوری خوب و قشنگ است بار عاطفی دارد اما این برای کسانی مهم است که خیال میکنند شاه بودن چیز مهمی است و مثلاً این شاه بودن یک شأنی برای امام رضا(ع) میآورد «السطان علیبنموسیالرضا» سلطان و شاه برای امام رضا(ع) مقامی نیست. مگر این که بگوییم به اینها میگوییم شاه و سلطان کنایه به حکومتهای دیگر که شماها واقعاً سلطان و شاه نیستید ما شماها را قبول نداریم شاه ما اینها هستند یعنی یک جنبه اصلاحی و اعتراضی به آنها بدهی. ولی در عین حال، کلمه شاه و سلطان، اینها کلماتی نیست که برای ما خیلی چیز مهمی باشد که امام رضا(ع) را شاه یا سلطان بگوییم که ایشان مهم بشود. شأن امام رضا(ع) از همه قدرتهای عالم بالاتر است جانشین انبیاء(ع) است آمده جهان را اصلاح کند. پس این یک نکته.
حضرت امیر(ع) فرمودند: «نزهوا ادیانکم عن الشبهات...» فرمودند دینتان را از شبهات و از اشتباهات پاکسازی کنید. گاهی اشتباهاتی در معرفت و فرهنگ دینی ماست که باعث میشود دشمنان این مکتب شبهه وارد بکنند. از «نزهوا ادیانکم» دین و ایمانتان را پاکسازی کنید منزّه کنید از هر چیزی که شما را به شبهه بیندازد یا دیگران را به شبهه بیندازد «و صونوا انفسکم عن مواقع الریب الموبقات» فرمودند خودتان را از جایگاههای شک و دودولی و تردید و انحراف حفظ کنید یعنی مراقب باشید که به چه چیزی معتقد هستید؟ همینطور امام رضا، امام حسین، امیرالمؤمنین! اینها چه کسانی هستند چه گفتند و چه نگفتند؟ در حوزه عقاید و اخلاق چه میگویند؟ در حوزه فقه و سبک زندگی، در حوزه سیاست، اقتصاد، بازار، اینها چه میگویند؟ هیچی، همینجوری! امام رضایی که ما میشناسیم همین ضامن آهوست! امام رضا(ع) قبل از این که ضامن آهو باشد ضامن کل انسان و ضامن کل این عالم است. یک گوشه از کار را اگر بگیرید بقیهاش را رها کنید این تحریف است. بله ضامن آهو مهم است، کرامت است و تمام این ابراز احساساتی که این ملت دارند میکنند صدای گریهشان و طبلشان و عزاداریهایشان میآید اینها بسیار مهم و محترم است و بسیار مأجور است همینها تا امروز فرهنگ تشیّع را نگه داشته است همین نوحهخوانیها، همین مرثیهسراییها نگه داشته است اما همینها را باید مراقب باشیم. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «نزهوا ادیانکم عن الشبهات» هیئت تراز مکتب و تراز انقلاب باید مراقب این شبهات باشد. شبهه یعنی اشتباه، یا اشتباه دیدن یا اشتباه فهمیدن و اشتباه معرفی کردن. «و صونوا انفسکم» فرمودند مراقب خودتان باشید در چه موقع؟ «عن مواقع الریب الموبقات» در موقع «ریب» یعنی تردید و انحرافات عقیدتی که ممکن است گاهی خودتان هم متوجه نباشید. فرمودند که معرفت دینیتان را اصلاح کنید و ارتقاء بدهید. اصلاً شما ببینید همین امام حسینی که برای او عزاداری میکنید همین حضرت زینب(س) دقیقاً یک بخشی از آن گفتگویی که اسیر با جلاد دارد، حضرت زینب(س) با یزید دارند که سر شهدا را آوردند و اینها را به شام آوردندکه آن موقع بزرگترین مرکز قدرت جهان بود سر شهدا را آوردند، جهان اسلام ابرقدرت جهان بود که دست یزید افتاده بود بعد دقیقاً در همان جلسه دو طرف قرآن خواندند شما میگویید امام رضا(ع) و سیدالشهداء(ع), من اصلاً میگویم اصل قرآنبالاتر از همه، در همان جلسه قرآن دو جور خوانده شد. یزید آیه قرآن خواند که کارش را توجیه دینی کند گفت که «قُلِ اللَّهُمَّ مَالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ...» (آل عمران/ 26)؛ یزید قرآنخوان شد قرآن خواند! به حضرت زینب(س) و اسرا گفت میدانید چه اتفاقی افتاد؟ گفت خدا خودش در قرآن میگوید که بگویید خدا تو هرکسی را بخواهی عزیز میکنی و هرکسی را بخواهی ذلیل میکنی و قدرت را از هر کسی بخواهی میگیری، همین شد. خدا خواست شما ذلیل بشوید ما عزیز بشویم. قرآن خواند! قرآن را هم میشود یزیدی خواند یا زینبی. حضرت زینب(س) فرمودند خداوند درست فرمود و این آیه برای اینجا نیست معنی آیه این نیست که تو داری میگویی. میدانی اینجا چه آیهای را باید خواند؟ آن آیه پاسخ یک سؤال دیگری است. میدانی اینجا جای کدام آیه است؟ چون تو میخواهی بگویی خدا کربلا را کرد! اینجا جای این آیه است: صَدَقَ اللَّهُ کَذلِکَ یَقولُ: «ثُمَّ کَانَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَاؤُاْ السُّوأَى أَن کَذَّبُواْ بِآیَاتِ اللَّهِ وَ کَانُواْ بِهَا یَسْتَهْزِءُونَ» (روم/ 10)؛ فرمودند قرآن را درست بخوان! اینجا جای این آیه است که عاقبت کسانی که جنایت و کثافتکاری کردند مثل تو، این است که کمکم به زبان و صریح آیات الهی را مسخره میکنند و تکذیب میکنند و خدا را دروغگو مینامند و مسخره میکنند و ارزشها را تحقیر میکنند. و این تعبیرها خیلی مهم است یعنی هم دین آزادیبخش؛ و هم یک دین توجیهگر جنایت. دو جور میشود دین را مطرح کرد و در طول تاریخ شده است. الآن مگر آل سعود از دین و خدا و پیامبر مگر نمیگویند؟ یک خانم اهل سنت متفکّری است به نام دکتر "زینب بنتالشاطی" که راجع به حضرت زینب(س) مطالب خیلی زیبایی نوشته است همسر دکتر "طه حسین" است که او هم از نویسندههای بزرگ مصری است که او هم راجع به امیرالمؤمنین(ع) و سیدالشهداء(ع) مطالبی نوشته که او هم سنی است و نابینا هم بود دوتای این ها جزو روشنفکران به اصطلاح مذهبی – دینی اهل سنت مصر بودند. این خانم عایشه بنتالشاطی کتابی به نام «بطلهالکربلا» دارد قهرمانان کربلا، اهل سنت است میگوید زینب، حسین مؤنث بود حسین بود در قامت یک زن و همان کار حسینی را کرد در یک قامت زنانه. و مهمترین ضربتی که زد این بود که لذت پیروزی و احساس پیروزی را از کام ابنزیاد و یزید و کل بنیامیه و بلکه همه ظالمان ظاهراً پیروز جهان گرفت. پیروزی را در کام همهشان تلخ کرد. زینب یک کاری کرد که هم آن روز و هم تا امروز دیگر هیچ صاحب قدرتی که مظلوم را میکشد ونابود میکند جرأت نکند سرش را بالا بگیرد و بگوید ما بردیم پیروز شدیم پس ما بر حقیم. میگوید زینب(س) از همان موقع راه همه این کارها را بست و در کام فاتحان زهر نیست جای پیروز و شکست خورده را عوض کرد. معنای شکست و پیروزی را حضرت زینب(س) تغییر داد و معنای مادیاش را به یک معنای حقیقی تبدیل کرد و قطرههای سمّ را در جام فاتحان یعنی یزید و بنیامیههای تاریخ ریخت و با همان دو – سهتا سخنرانی حضرت سجاد(ع) و حضرت زینب(س) که تعبیر این خانم اهل سنت این است که میگوید تمام قیامهایی که از همان موقع شروع شد تا همین امروز در جهان اسلام یک چوری الهام از کربلا گرفته است میگوید سخنرانی حضرت زینب بود که انقلاب مختار را بعدش راه انداخت حتی شورش عبداللهبنزبیر علیه یزید؛ حتی او هم بعد از این سخنرانیهای زینب(س) بود که قدرت را شکست ابهت حکومت را شکست بعد سقوط دولت اموی بدون سخنرانیهای حضرت زینب(س) نمیشد اولین ریشه به تیشه حکومت یزید بعد از کربلا را حضرت زینب(س) زد اینقدر این ضربه قوی بود که اول به سرعت مشروعیت را از اینها گرفت و با فاصله کوتاهی اصل قدرت این ها را ساقط کرد و قیام دولت عباسی از این سخنرانیها استفاده کرد چون میدانید که بنیعباس با شعار انتقام ائمه(ع) از بنیامیه سر کار آمدند میگویدحتی قیام دولت عباسی و شورش ابنزبیر تا برسیم به نهادینه شدن مذهب تشیّع در تاریخ، اینها همه مدیون سخنرانیهای حضرت زینب(س) است. بعد یک زینبی هم بعضیها میسازیم که عمه من غریبم! زینب بلاکش! این تعابیری که اصلاً در روایات ما نیست. یک عمه من غریبم داریم یک جور عزاداری است یک جور عزاداری هم همانطور که خود سیدالشهداء عزاداری میکنند. سیدالشهداء(ع) آخرین بار وقتی دارند میروند برمیگردند به خانمها و دختران و بچهها میگویند که من این بار که میروم باز نخواهم گشت دیگر من را نخواهید دید جز بدن پاره پاره و سر بریده. نگفتند اشک نریزید بلکه فرمودند ضجه نکنید فرمودند هرگز خدا راضی نیست که شما جوری گریه و عزاداری کنید که علامتی از ذلت و پشیمانی و بدبختی در آن باشد و حضرت زینب(س) تا آخر اجازه نداد این کاروان اسرا یک گام به سمت ذلّت بروند حتی در کوفه که آمدند جلوی بچهها آمدند نان و خرما آوردند حضرت زینب(س) اشاره کرد بچههای کوچک با آن فشارهای روحی، حضرت زینب(س) رو کرد به بچهها و فرمودند هیچ کس استفاده نکند آب و خرما و نان را پس بدهید و طرفشان پرتاب کنید ما از کسی صدقه نمیگیریم از همان اول گفت که این کاروان، کاروان عزت است کاروان ذلت نیست. عزاداری هم میکنیم اما عزاداری حماسه، رثای توأم با حماسه نه با ذلت. خلاصه حضرت زینب(س) هم گفت شکست هم بخوریم اینطوری میخوریم یعنی کاری میکنیم که تا آخر پشیمانتان میکنیم. خب این میشود عزاداری تراز مکتب. این میشود عزاداری تراز انقلاب.
شهید مطهری یک تعابیری داشتند که من پارسال و پیارسال یکی دوتای آن را گفتم خیلیها آتش گرفتند شروع کردند تهمت، دروغ و اهانت کردند. – حالا من بقیه آن را هم میخوانم - مطهری قربانی مبارزه با روشنفکری انحرافی و دفاع از اصالت مکتب شد به دست روشنفکرنماهای التقاطی مذهبی چپزده ترور و کشته شد در عین حال علیه این جریان تحجّر هم تعابیری دارد که من بخشی از اینها را خدمت شما بگویم چون فرمودند بیشترِ دوستان از هیئتهای دانشجویی هستند و موضوع هم بحث "هیئت تراز مکتب انقلاب" است. تفاوت این دو نوع عزاداری و هیئت، یک عزاداری است که میگوید در راه عزای امام حسین حتی معصیت هم اشکالی ندارد، دستگاه حسین یک دستگاه دیگری است که معصیت هم عیبی ندارد! یا این که حبّالحسین داشته باش نماز هم نخواندی نخواندی. ما آدم داریم از همین شیعیان هند که آدم خوبی هم بود انشاءالله که از او میپذیرند – من نمیدانم چطوری میشود – ولی به هیچ حکمی از احکام شرع و فقه و احکام اهل بیت و دین عمل نمیکرد یعنی نماز نمیخواند، روزه نمیگرفت، شراب و عرق میخورد و همه کار میکرد! منتهی برای امام حسین(ع) ظهر عاشورا در هند آتش روشن میکنند و این از روی آتش راه میرود. اینها راه میروند البته هند شیعیان بسیار پاک و خالصی دارد میخواهم بگویم این تیپها هم هستند، در ایران هم هستند در عراق هم هستند همه جا هستند. این میگفت که آقا ما عاشورا ذغال آتش میکنیم و روز عاشورا صبح تا غروب بارها از روی این آتش میرویم و میآییم! ما هستیم و هندوها و بتپرستها همه هستند و به عشق امام حسین این کارها را میکنیم. این را خودش گفت ولی رفیقش هم گفت که آقا به جایش نماز نمیخواند! به شرع و حکم کاری ندارد. خب یک عدهای فکر میکنند اینطوری است یعنی میشود حبّ الحسین، حبّ ائمه و حبّ امام رضا(ع) زیارت آن را بجای همه اعمال صالح، به جای همه، یعنی همه را تعطیل کن و به جای آن زیارت کنی کافی است. این یک انحراف است. این درست ضد فرمایشات خود اهل بیت است. این ضد عمل امام حسین و عمل رضا(ع) است. نگذارید حادثه عاشورا فراموش بشود اصلاً زندگی ما، انسانیت و شرف ما به این حادثه بستگی دارد اسلام را با همین ذکر امام حسین و عزاداری اهل بیت(ع) تا الآن نگه داشتیم. بنابراین تشویق به عزای اهل بیت(ع) و عزای امام حسین(ع) حتماً درست است و واجب است هم به لحاظ دنیوی و هم اخروی. این گریه و عزاداری هزاران هزار توضیح و استدلال و منفعت دارد به شرط این که اما به فلسفه این زیارتها و عزاداریها توجه داشته باشیم و بفهمیم فلسفه آن چیست؟ هدف چیست و وسیله چیست؟ کدام وسیله در راه کدام هدف؟ اگر هدف عزاداری و زیارت را تشخیص ندهی هرچه هم داغش کنی اصلاً از روی آتش بروی، خودتان را تکه تکه کنی، اسید روی خودت بریز، بچههای کوچک سهماهه و ششماهه را از روی نرم شیشه غلت بده، از این کارها بعضیها به اسم عزای اهل بیت میکنند، هر کاری میخواهی بکن! وقتی هدف را نمیدانی و درست تشخیص نمیدهی که هدف مکتب چیست؟ و هدف این کارها چیست؟ فکر میکنند به جای این که عارف به مقامات اهل بیت(ع) بشویم، همین کافی است که اشک بگیریم، مثل این که خودِ اشک گرفتن هدف است آن هم ندانسته، به هر وسیلهای، این اشک هدف نیست وسیله است هر نوع اشکی را از ما نخواستند یک اشک خاصی را از ما خواستند. مشکل این رطوبت و این مایع نبوده، اشکی که دلالتی دارد بر یک اتفاقی که بر روح و اخلاق و اعمال و افکار ما اتفاق میافتد. آن اشک را خواستند. و الا گریه که هزار نوع گریه داریم مگر همه گریهها خوب است؟ گریههای احمقانه داریم، گریههای مادی داریم، گریههای بر اساس توهمات داریم، گریه یأس داریم، گریه ذلت داریم این گریهها را از ما نخواستند آن گریه باید روشن باشد که هدف آن چیست؟ بعد نقل میکند که مرحوم حاجی نوری در کتاب «لؤلؤ و مرجان» خود میگوید که ثواب اشک بر اهل بیت و بخصوص سیدالشهداء(ع) آنقدر بالاست که چیز دیگری را در این ردیف کمتر میگویند در حوزه این سنخ و این سطح از رفتارها، اما کسانی هستند که جای هدف و وسیله را عوض میکنند یا میگویند هدف، فکر میکنند هدف نهایی خودِ غصه خوردن و اشک ریختن به هر قیمت است. وسیله مهم نیست، ولو دروغ بگویی. ولو تحریک احساسات بکنی به روش غلط، ولو جعل حدیث کنی، رفتار خلاف شرع داشته باشی، حالا عبارت مطهری را عرض میکنم این همان حرفی است که امروز مکتب ماکیاولی میگوید که هدف وسیله را توجیه میکند، فکر میکنی که هدف، صرفاً خودِ اشک ریختن است دیگر حالا مهم نیست به چه وسیلهای، در حالی که اشک ریختن خودش وسیله است، هدف تقرّب به خداست، معرفت اهل بیت(ع) است توحید و عدالت است، پس نوع اشک ریختن و وسیله آن باید متناسب با هدف باشد، نه هر نوع گریهای که. نمیتوانی بگویی هدف خوب باشد وسیله هرچه شد شد. ما هدفمان مشخص است گریه برای اهل بیت(ع)، مظلومیت اهل بیت(ع)، خب بله، بسیار مهم است. اما چطوری؟ به چه وسیله؟ - عین عبارت ایشان را دارم میگویم - تعزیههای اهانتآور؟ پر از اهانت به اهل بیت(ع)؟ عزاداریهایی توأم با معصیت کاری؟ دروغ؟ جعل حدیث؟ ارائه یک چهره ذلیل توسری خور از اهل بیت(ع)؟ که درست خلاف منطقشان بود؟ معصیت کنیم به بدن مرد لباس زن بپوشانیم، عروسی قاسم درست کنیم. اصلاً سند متقنی اصلاً نداریم که عروسی حضرت قاسم(ع) بوده است حالا ببینید از آن چه چیزهایی ساختند. یک روزی یک نوار DVD آوردند وسط عزاداری دیدم دارند میزنند و میرقصند و میزنند و میکوبند حالا نگو صحنه عروسی قاسم را در کربلا دارند اجرا میکنند، بعد یادش رفته وسط عزا، مجلس عروسی بود. از این کارها و... نوارش هست. میگوید بیایید به جای این که از مردم اشک بگیریم به بدن مرد لباس زن بپوشانیم؟ عروسی قاسم درست کنیم؟ حدیث جعل کنیم؟ تاریخ کربلا را تحریف کنیم؟ حرفهایی که نگفتند از قول اهل بیت(ع) بگوییم، اینجا دروغ گفتن بخشیده است؟ جعل کردن، تحریف کردن، شبیهسازی، به تن مرد لباس زن پوشاندن، اینها بخشیده است؟ اینهایی که در فقه میگویند حرام است اینجا حلال میشود؟ هر گناهی بکنید بخشیده است چون هدف مشخص است؟ بعضی شروع کردند حتی تحریف قضایای کربلا و جعل حدیث که افراد و عوام را بیشتر بگریانند، کارهای مسلّمالحرام را به اسم حسین(ع) مرتکب میشویم. بعد میگوید ما آن سالهایی که قم بودیم که نمایشها و شبیهخوانیهای خیلی مزخرفی بود نه نوع قشنگ هنری درست آن، خیلی مزخرف اجرا میشد سالهای اول مرجعیت مرحوم آقای بروجردی بود که ایشان خیلی اقتدار داشت تنها مرجع منحصر بفرد شیعه شده بود همه ایشان را قبول داشتند با همه این اقتدارش آقای بروجردی قبل از محرم، به ایشان گفتند که آقا بعضی از شبیهخوانیها خیلی مزخرف است مثل صحنه دلقک است مثل سیرک است، وهن اهل بیت(ع) است. ایشان گفت تمام رؤسای هیئتهای مذهبی قم را دعوت کنید هیئتهای اصلی کارشان دارم. همه را آورد و از آنها پرسید شما مقلّد چه کسی هستید؟ گفتند همه ما مقلّد شما هستیم. فرمودند اگر مقلّد من هستید فتوای من این است که این نوع شبیهخوانیهایی که میکنید حرام است در عزاداریها و هیئتهایتان این دو – سه کارها حرام است گفتند ما تمام سال مقلّد شماییم الا این سه – چهار روز! دینشان این است! این سه- چهار روز (مراجع) دست از سر ما بردارید بگذارید خودمان با امام حسین حال کنیم! ما این سه – چهار روز از شما به هیچ وجه تقلید نمیکنیم! میدانید حتی بعضی قمه که میزنند بعد با همان خون نجس، اولاً توی حرم، مسجد و حرم را با این خون نجس میکنند بعد میگویند این خون برای امام حسین عیب ندارد پاک است! کجای فقه ما این چیزهاست؟ بعد بعضی از اینها نماز نمیخواندند بعضی از همینها عاشورایش هم نماز نمیخواندند میگویند امروز روز عزای امام حسین است دیگر نماز را ولش کن. میگوید اینجاست که معلوم میشود هدف این تیپ آدمها امام حسین و اسلام نیست یک استفادههای دیگری میخواهند بکنند یا حداقل میخواهند یک لذتی ببرند و یک حالی بکنند هدف اینهاست! و الا امام حسین که خودش روز کربلا سر اذان به نماز ایستاد و سر نماز ایشان دو – سه نفر شهید شدند هدف امام حسین نیست، امام حسین وسیله است. هدف این است که ما، هیئت ما، محله ما، ما میشوییم کربلایی، ما حاج آقا میشویم و... حالا اینها نوعهای قدیمیاش بود حالا دوره جدید و نسلهای جدید یک اعتباریات دیگری میآید و شکل قدیمیاش این بود و شکلهای به اصطلاح مدرن هم برای عرفا و فلاسفه هرچند وقت یک بار یک کنگره بزرگی میگرفتند یا میگیرند مثلاً برای مولوی. خب مولوی یک عارف است و در حوزه این عرفا و صوفیه هم یک چیزی به نام سماء داریم که وقتی طرف خیلی توی حالات معنوی رفت و دست خودش نیست یک چرخی دارد به اسم خدا؛ حالا سماء جداگانه قابل بررسی است که مبانی نظریاش و به لحاظ فقهیاش که آن درست است یا غلط است به آن کاری نداریم یک اختلافی از قبل در حوزه فقه و عرفان است، اما برمیدارند نوع مدرن آن برای مولوی کنگره میگیرند، اصلاً فرض کنیم آن مجلس سماء داشته، آنجا هزارتا مسئله است ولی این نبود که رقاص و مطرب بیاورد! حالا به اسم مولوی به اسم سماء مجلس میگیرند جلسه رقص و خوانندگی و بزن و دمبک! اسم آن را سماء و رقص عرفانی به سبک مولوی میگذارند که این رقص کجا و آن رقص چه بود؟ آن اصلاً رقص نیست این شروع میکند به رقاصی و شهوترانی، مطرب و دم و دستگاه به اسم این که حتی نوع مدیحهسرایی و مرثیهسرایی برای اهل بیت(ع) برای امام حسین(ع) برای حضرت رضا(ع) همه اینها متفاوت است با نوع مرثیهسراییهایی که سایر مذاهب و مکاتب و ملتها و اقوام برای مردگانشان میکنند. مجلس عزاداری که شیعه به آن دعوت شده به بکاء برای امام حسین(ع) این مثل یک مجلس ختم برای یک میّت نیست که خب هرکسی یک کسی را در فامیلش دوست دارد وقتی میمیرد برایش مجلس ختم میگیرند سیاه میپوشند، گریه میکنند، و... برای امام حسین که ما یک چنین مجلسی نمیگیریم! این عزاداریها مجلس ختم میت نیست این مجلس احیای اموات است. یعنی ما اموات هستیم مجلس امام حسین و اهل بیت(ع) باید ما را احیاء کند. مجلس ختم برای امام حسین(ع) و مجلس امروز برای امام رضا(ع) نیست ما به اسم اینها و به برکت اینها میخواهیم خودمان را احیاء کنیم. مدیحهسراییها نباید یک بُعدی باشد. ببینید مرحوم محتشم را همه میشناسند با احترام هم یاد میکنند مرحوم محتشم بسیار محترم است اشعار ایشان بسیار سوزناک است مظلومیت اهل بیت(ع) را قشنگ نشان میدهد اما این را بدانید که مرثیههای محتشم مرثیههای تراز مکتب نیست آن شاعرانی که اشعارشان چند بُعدی مکتب اهل بیت و امام حسین را نشان میدهد شعرایی هستند که زمان خود اهل بیت(ع) بودند و آنها را تأییدشان هم کردند مثل دعبل، شما بروید شعرهای دعبل خزایی را ببینید، شعرهای کمیت اسدی را ببینید، اینها روضهخوانها و شعرای مرثیهسرای اهل بیت(ع) در زمان خود اهل بیت(ع) بودند که مورد تأیید مستقیم اهل بیت(ع) قرار گرفتند. شعرهایشان از یک طرف اظهار مظلومیت بود اما نه برای جلب ترحم! که ای شنوندهها بر اهل بیت ترحم کنید. یک اهل بیتی بسازیم که یکی میگوید آبم بده، آن یکی میگوید بیخوابی کشیدم، آن یکی التماس میکند شلاقم نزن، و... اصلاً اینطوری نبوده است البته منظور من الآن به جناب محتشم نیست جناب محتشم اشعارشان بسیار عالی است و واقعاً مورد تحسین و بزرگداشت حبّ اهل بیت(ع) و مظلومیت امام حسین(ع) و اهل بیت(ع) را نشان داده است اما یک بُعدی است. آن چیزی که در روایات شاعران مکتب اهل بیت است و خود اهل بیت گفتند مظلومیت اهل بیت(ع) در آن هست اما جلب ترحم نیست در کنار این مظلومیت و رثاء و مرثیه، در کنار آن حماسه است. یعنی ما اشک نمیریزیم برای یک قوم ذلیل توسری خوردة بدبخت! ما اشک میریزیم برای قهرمانان بزرگ تاریخ که به آنها ستم شد ولی تا آخر سر خم نکردند ما برای آنها اشک میریزیم. نه برای یک عده بیچاره! خب شما این کمیت و دعبل را ببینید که شاعران بزرگ شیعه هستند که خود اهل بیت از اینها تمجید کردند امام رضا(ع) به چنین شاعرانی لباس تنشان را هدیه کردند و فرمودند اینها و این خط را تقویت کنید. خب اینها چه کسانی بودند؟ کمیت و دعبل و امثال اینها که مطهری(ره) میگوید اینها روضهخوان بودند اما دو نفر شاعر مرثیهگو هستند اما نه مثل مرثیهگوییهای بعضی از ماها و روضهخوانها حتی متفاوت با محتشم هستند. اشعار کمیت و اشعار دعبل, اشعار ابنرومی، اشعار ابوفراس حمدانی، اشعار آنها را بروید ببینید که چقدر پرمغز است، اولاً یک عالمه معارف مکتب در آن هست این اشعاری که میخوانید درس توحید است درس عدالت است، درس اخلاق است، اعتقادات و... است فقط احساسات نیست، معارف هست و احساسات. مکتب امام حسین(ع) را از توی این شعرها میشود شناخت. سر نخهایش را به دست بیاورید یعنی وقتی این نوع شعرها و این نوع مرثیهها را میخوانید بعد برایتان سؤال پیش میآید که خب این حرفها چیست؟ بقیهاش کجاست؟ معنیاش چیست؟ ریشهای کجاست؟ استدلالش چیست؟ نسبت آن با مسائل دیگر چیست؟ یعنی شما را وادار به فکر میکند اشک و فکر با هم که منشأ عقیده و عمل میشود نه این که ما مناسک عزاداریمان را انجام دادیم خیلی خب یک جمله معترضه! تا 27 صفر یک جوری زندگی میکنیم در سیاست و بازار و در خانواده هر کاری میخواهیم با انجام میدهیم، طلاق، چک بیمحل، زندانها پر، دروغ به هم بگوییم، درگیر بشویم، به هم محل نگذاریم، به فکر هم نباشیم، تنش و دعوا و... بعد یک مرتبه 28 صفر همه با هم رضا جان! رضا جان! گریه میکنیم و به همدیگر آش و شلهزرد میدهیم و... باز 29 صفر دوبار به 27 صفر برمیگردیم! بابا اینها چرا این طوری است؟ مگر این عزاداری این وسط جمله معترضه است؟ اینها باید برای کل زندگی ما الگو بشود. مطهری(ره) میگوید که کمیت اسدی اشعارش را بروید ببینید از یک سپاه بیشتر مضرَ و خطرناک برای بنیامیه است. بنیامیه از یک بیت شعر این میترسد ولی از آنها نمیترسد میگوید از اشعار مرحوم محتشم هیچ یزیدی در هیچ زمانهای نگران نمیشود! بخوان. اما از شعر کمیت و دعبل میترسند جلوی این هیئت را میگیرند نمیگذاند. چون دو تیپ روضهخوان داریم، دو تیپ هیئت داریم که مطهری میگوید یک روضهخوانی داریم که میآید – راجع به زمان خودش میگوید که میگوید الآن هم هستند میآید چهارتا شعر مفت بخواند و پول بگیرد و برود یکی هم شعر میگفت و دنیا را و دستگاه خلافت وقت را و همه دستگاهها را تکان میداد. عبداللهبنحسن بن علی، مشهور به عبدالله محض تحت تأثیر شعرهای کمیت بود یک مزرعه دارد که کل سند مزرعهاش را به عنوان صله میآورد به کمیت تقدیم میکند و میگوید این بخاطر این مرثیه و شعری است که خواندی. کمیت میگوید ببخشید محال است من چیزی را قبول کنم من مرثیهخوان سیدالشهدا هستم من برای خدا مرثیه گفتم من پول نمیگیرم مزرعه نمیخواهم. میگوید من از اهل بیت و از فرزندان امام حسن هستم باید از من قبول کنی. به رودربایستی سند مزرعهاش را به زور به ایشان میدهد. ایشان میرود و بعد از مدتی پیش عبدالله برمی گردد و میگوید من یک خواهشی از شما دارم قبول میکنید؟ میگوید چه خواهشی است؟ میگوید نه، اول قبول کن بعد من میگویم چه خواهشی دارم؟ باید به من قول بدهی، من این همه خدمت کردم مگر شما نمیگویید به من محبت داری؟ گفت خیلی خب. گفت باید قسم بخورید! او گفت من نمیدانم چیست که ببینم میتوانم یا نه؟ گفت میتوانید. قبول کرد، بعد او سند را درآورد و گفت از شما میخواهم که این سند را از من پس بگیرید! من برای امام حسین(ع) و برای این مکتب دارم شعر میگویم و مبارزه میکنم. شغل من نیست من کاسب نیستم من به اسم اهل بیت(ع) کاسبی نمیکنم. این را پس داد. خانوادههای بنیهاشم رفتند برایش دوباره پول جمع کردند آوردند به او گفتند که آن سند را قبول نکردی ولی این را قبول کن گفت محال است قبول کنم و این مرد (کمیت) بخاطر همین عزاداریهایش و مرثیههایش و شعرهایی که برای امام حسین(ع) و برای کربلا گفت روضهخوان امام حسین(ع) بود، مداح و مرثیهسرای امام حسین(ع) بود بخاطر همین شعرهایش ایشان را گرفتند و به خانم حاکم کوفه یوسفبنعمر ثقفی بردند و 8 نفر مسلّح سر او ریختند و با شمشیر تکه تکهاش کردند! در خانه خود حاکم کوفه در حکومت تکه تکهاش کردند. این لحظه آخری که داشت شهید میشد فریاد میزد «آل محمد اللهم آل محمد» اینها شیعه امام حسین و شیعه اهل بیت بودند اینها هنرمندان و شاعران و مرثیهسرایان اهل بیت بودند این سر شعر روضهاش جانش را میداد تکهتکهاش میکنند اما میگوید آل محمد، اللهم آل محمد. خدایا اهل بیت، خدایا اهل بیت. این یک نمونه.
یک نمونه هم جناب دعبل خزایی است که خودش در شعرش میگوید من 50 سال است دارِ خودم را بر دوش گرفتم چوب صلیب را بر دوش گرفتم و راه میروم و در مورد اهل بیت و سیدالشهداء(ع) میگویم که هرجا بخواهند من را اعدام بکنند بگویم بفرمایید من خودم چوبه اعدامم روی شانههایم هست همینجا من را به دار بکشید. 50 سال است میگوید من دنبال شهادتم، مرثیهسرایی و شعر میگویم و دنبال شهادت هستم. آن وقت ارزش ادبی اینها، سوادشان، بیسواد نبودند باسواد بودند. شعرهایشان پر از مطالب عمیق است ادیب و متفکر هستند اینها آن روضهخوانها و مرثیهسراها و عزادارنی هستند که خود اهل بیت از اینها تعریف میکردند و میگفتند شعرهای اینها را برای هم بخوانید و بگویید. این یک نوع مرثیهسرایی است. یک عده هم که همینطور هی میگویند عمه من غریبم! آی آبم بده! آی بدبخت شدم! آن نزنید! آی ببخشید! خب این چیه؟ دوتا امام حسین(ع)، دوتا کاروان اهل بیت راه انداختید! آن یک کاروان دیگر است و یک جای دیگر دارد میرود و این یک کاروان دیگر است. او زینب دیگر است و این یک زینب دیگر است. حماسه است، قصیده است به لحاظ قویترین اشعار عربی، تفکر انقلابی است تربیت کننده است آموزش اخلاق و توحید است و بعد تمام طعنه و افشاگری علیه بنیامیه و همه حکومتهای ظالم تا امروز که تا همین الآن شما همه شعرهای امثال دعبل و کمیت و... را بروید جلوی هر حکومتی بخوانید خیال میکنند که علیه آنها دارید میخوانید. خیال میکنند حسین همین الآن زنده است و همین الآن حسین(ع) هست. چرا متوکل دستور میدهد قبر امام حسین(ع) را به آب ببندند؟ از متوکل بگیر، از خود یزید بگیر، تا زمان ما، تا زمان همین صدام حسین که زوّار را میکشت! چرا این کارها را میکنند؟ اینها اینقدر احمق هستند و کینه شخصی با امام حسین(ع) دارند؟ اینها که از متوکل تا صدام امام حسین را ندیدند که بخواهند کینه داشته باشند اینها کینه بیمنطق نداشتند بلکه میدیدند امثال کمیتها و دعبلها پدر اینها را درآوردند. یک امام حسین و حضرت زینب(س) را معرفی کردند و عزاداری کردند که هرکس میبیند تنش میلرزد و میگوید صف ظلم و عدل معلوم است همین الآن هم با این حساب معلوم است! از این میترسند، آنها میفهمند تأکیدی که ائمه برای عزاداری داشتند بکاء بر حسین، این برای چه بود؟ امام خمینی(ره) یک تعبیری دارند میفرمایند که گریه بر امام حسین(ع) گریه عبادی – سیاسی است هم عبادی است مستقلاً ما را به خدا نزدیک میکند، تلطیف روح است، حبّ اهل بیت(ع) نجاتبخش است، حبّ اهل بیت(ع) راه تقرّب به خداست, هم سیاسی است یعنی نسبت به سیاست امروز تعیین کننده است. اینهایی که میگویند آقا امام حسین را سیاسی نکنید، آقا امام رضا را دیگر سیاسیاش نکنید! اینها خودشان سیاسی بودند اصلاً ولیعهدی که به زور بردارند از آنجا به اسم ولایتعهدی اینجا بیاورند بعد هم او را بکشند، مگر این سیاست نیست؟ پس سیاست چیست؟ امام حسین(ع) اگر با یزید بیعت میکرد مگر کشته میشد؟ اصلاً کل کربلا سیاسی است این قضیه هجرت امام رضا(ع) از مدینه تا مرو و بعد شهادت ایشان کلش سیاسی است. قیام امام زمان(عج) برای تشکیل حکومت جهانی و عدالت جهانی همهاش سیاسی است بعد یک آقایی از همین تیپ فکرها گفته بود که آقا این اربعین را دیگر سیاسیاش نکنید فقط عزاداری کنید! اینها همین آدمهایی هستند که زمان امام حسین هم امام حسین میگوید بیایید نمیآیند ولی بعدش برای امام حسین عزاداری میکنند ولی در کربلا نمیآیند. سرّ توصیه اهل بیت(ع) برای عزاداری و حبّ اهل بیت(ع) و احیای این شعائر و اشک بر امام حسین(ع) آن توصیههایشان به نفع امام حسین نیست بلکه به نفع ماست. امام حسین(ع) محتاج این گریههای ما نیست ما محتاج گریه بر امام حسین هستیم امام حسین(ع) به این گریههای ما نیاز ندارد ما به این گریهها نیاز داریم هم در دنیا و هم در آخرت. تأکید اهل بیت(ع) برای نجات ماست نه این که هرچه ما بیشتر گریه کنیم امام حسین(ع) بیشتر کیف میکند. گریه بر حسین ما را احیاء میکند دین و دنیای ما را درست میکند اگر این گریه توأم با معرفت باشد. به تعبیر روایات اگر این گریه «عارفاً بحقه» باشد و الا اینها دیدند این نوع عزاداری و زیارت، این نوع هیئتها یک کاری میکنند که حسین مرده و حسین کشته از حسین زنده برای اینها کمخطرتر نیست چنان که انقلاب خود ما به اسم امام حسین(ع) شد این جنگ به اسم امام حسین(ع) بود این اتفاقاتی که الآن دارد از یمن تا فلسطین میافتد اینها کار امام حسین است. اسم امام حسین(ع) است این راهپیماییهای اربعین در دنیا نظیر ندارد امام حسین(ع) دارد دنیا را بهم میریزد. بشر محتاج امام حسین(ع) است. من با جریانهای بیدین، نه فقط غیر مسلمان، بلکه متفکرانشان یک وقتی همزمان با همین پیادهروی اربعین صحبت میکردم
گفتم آقا شما میدانید همین چند روز پیش 20 میلیون آدم راه افتادند. گفتند حسین کیست؟ گفتم در عراق شهید شده است اینها فکر میکردند امام حسین(ع) در همین جنگهای اخیر در عراق شهید شده است! گفتم هزار و چند صد سال پیش بوده, گفتند شما یک کسی را در دینتان دارید که هزار و چندصد سال پیش شهید شده و کشته شده، حالا چند میلیون آدم راه میافتند و به سمت او میروند و شعارش هم شعار عدالت و مقاومت و شهادت است؟ گفتم بله. گفت پس این را بدانید شما در مکتبتان یک چیزی دارید که در هیچ مکتب و مذهبی در دنیا چنین چیزی وجود ندارد این بینظیر است. اینها احتیاج ما به امام حسین(ع) است. یعنی یک وقت حسین(ع) را با همین مرثیهخوانیها یک مکتب میشود که متوکل تا صدام تا آمریکا و تا اسرائیل از آن بترسند یک وقت هم مسئله امام حسین(ع) را مسئله شخصی میکنید مثل این که مکتب در کار نیست یک شخصی یا یک آقایی بوده که سر قدرت با هم دعوا داشتند! دعوا بین آقای حسین و آقای یزید بوده! یکیشان ظالم بوده یکیشان مظلوم! مسئله شخصی نیست. امام حسین(ع) نگفتند من با یزید بیعت نمیکنم بلکه فرمودند: «مثلی لایبایع مثلَه» مثل منی هم با مثل یزیدی بیعت نخواهد کرد یعنی مسئله ما شخصی نیست بلکه مسئله مکتب است. اتفاقاً پس اینهایی که با این عزاداریهای درست مبارزه کردند از رضاخان تا همین صدام برو تا متوکل، اتفاقاً آنها خوب میفهمیدند که اسم امام حسین(ع) و عزای امام حسین(ع) و اهل بیت(ع) مسئله شخصی نیست پدر اینها را درمیآورد.
سؤال: فرمودند نماز نخواندن با روی آتش رفتن سنخیت ندارد؟ شخصی که نماز نمیخواند اشتباه میکند، شخصی که روی آتش برای امام حسین(ع) میرود مشکلی ندارد!
جواب استاد: اولاً که اینها دو نفر نبودند یک نفر بود من برای همین هم گفتم، گفتم کسی که نماز نمیخواند و روی آتش راه میرود این جزو مکتب و حبّ اهل بیت و امام حسین(ع) نیست. اینها دنبال چیز دیگری هستند توهم و اشتباهات است اما این که آیا جداگانه، اصلاً روی آتش راه رفتن و این نحو کارها درست است یا غلط است؟ باید دو نکته را عرض کنیم ما کاری را که خود اهل بیت(ع) نکردند و نگفتند بکنید اگر آن کارها را به اسم اهل بیت(ع) و دین انجام بدهیم بدعت است. کاری که اهل بیت(ع) هرگز نگفتند روی آتش راه بروید تیغ بخورید، قمه بزنید و... نه خودشان این کارها را کردند و نه اصلاً به این کارها توصیه کردند یک کلمه نگفتند، گفتند بکاء و عزاداری، اینها را گفتند ولی آن کارها را نگفتند. حالا اگر یک کسی بگوید من این کارها را میکنم برای این که اسلام و شیعه و اهل بیت(ع) این کارها را گفتند، این بدعت و حرام است تحریف دین است و بدعت است. اگر کسی بگوید نه این کارها را نگفتند ولی من خودم همینطوری دوست دارم این کارها را بکنم آن وقت جواب این است که اگر این کار ضرری برای تشیّع و اسلام ندارد و ضرر جدی هم برای خودت هم ندارد اشکالی ندارد به عنوان ثانوی ولی به اسلام و شیعه نسبت ندهید نگویید اهل بیت(ع) گفتند اینطوری عزاداری کن. اما اگر یک نوع عزاداری از خودت اختراع کردی که این کارها را هم میدانید که خیلیهایش برای این 200- 300 سال اخیر است قبلاً این چیزها در صدر اسلام نبوده است قرنها شیعه عزاداری کرده، اصلاً این کارها را نکرده، اما اگر بگویید ما این کارها را خودمان اختراع کردیم میگوییم خیلی خب اگر اختراع کردی مثل هر اختراع دیگری است باید تابع مطلقات و عمومات و احکام شرع باشد هم به عنوان اولی حرام نباشد، اضرار به نفس و اضرار به غیر (اضرار جدی) نباشد، به عنوان ثانوی چه؟ ممکن است کسی بگوید که به عنوان اولی ضرر ندارد ما اینجا یک کاری میکنیم یک خونی میآید بعد هم خوب میشود بله، به عنوان اولی ندارد ولی به عنوان ثانوی چه؟ یعنی امروز در جامعه پیام آن چیست؟ من از شما سؤال میکنم - ببخشید طول کشید چون نزدیک اذان است اشکالی ندارد این هم بشنوید- بله؛ ما هم در قرآن داریم که میفرماید: «لاتَاْخُذُهُ فِی اللَّهِ لَوْمَةُ لائِم» مؤمن کسی است که وقتی مسخرهاش میکنند باکش نیست میگوید عیبی ندارد مسخره کن! منتهی وقتی که دارد کار حق را انجام میدهد مثلاً داری نماز میخوانی مسخرهات کنند, خب به درک! روزه میگیری مسخرهات کنند، حجابت را مسخره کنند، بله باید محکم بایستی. مؤمن هستی نلرز. اما همین قرآن میفرماید یک موارد دیگری هست که آنها واجب نیست لزوماً آن کار انجام بشود اگر دیدید که این دارد مستمسک دست دشمن میدهد آنجا شما نگو که ما باکمان نیست پیامبر(ص) سر جلسهای سخنرانی میفرمودند صدایشان یا آهسته بود یا کلماتی را تند گفته بودند بعضیها متوجه نشده بودند فریاد زدند «راعنا» این در قرآن آمده است. «راعنا» منظور این بود که آقا ما را مراعات کن، یک بار دیگر بگویید، آهستهتر بگویید. ما دو جور «راعنا» داریم که ریشهشان با هم فرق میکند ریشه یکیاش رعایت است که به این معنا اینها گفتند. یک «راعنا»ی دیگر هم داریم که ریشه آن با این فرق میکند و آن به معنای تحمیق است. راعنا یعنی ما را احمق کن ما را فریب بده. یهودیها دست گرفتند و گفتند اینها خودشان هم به رهبرشان میگویند ما را فریب بده! ما را بازی بده! خب حالا یک کسی بگوید بله آقا ما سر حرفمان هستیم! به درک که شما یک مستمسکی علیه ما پیدا کردید و جوسازی میکنید ما باز هم همین را میگوییم! خداوند آیه را فرستاد و فرمود که این کلمه را بکار نبرید، نگویید راعنا، بگویید «أنذُرنا» یک نگاهی هم به ما بکنید. چرا این را خداوند میفرماید؟ بگوید که مگر شما نمیگویید که لاتَاْخُذُهُ لَوْمَةُ لائِم؛ از سرزنشها نترسید؟ خب اینجا هم نترسید. فرق میکند؛ آن سرزنش برای یک وظیفه و یک اصل حق است باید پای آن بایستیم این سرزنش برای این که یک کلمه است دوتا معنا دارد خب چرا شما یک کاری میکنید که دشمن سوء استفاده کند؟ عین این قضیه راجع به همین مسائل است. قمهزنی، بچه کوچک را روی شیشه و آتش کردن، خودت روی آتش بروی. یک مسجدی در همین مشهد هست که شنیدم دوستان میگفتند روی در و دیوارهایش انواع و اقسام ابزار عزاداری هست مثل انگشتر با تیغ توی صورت خودش بکشد و... از خودشان انواع و اقسام ابزار عزاداری درست کردند! ابزار خونریزی و.. به اسم عشق امام حسین(ع)! مگر شما حق دارید به اسم عشق امام احسین(ع) یا اهل بیت(ع) این کارها را بکنید. آقا علی اصغر بچه 6 ماهه بوده من هم بچه 6 ماههام را روی شیشه و تیغ غلت میدهم! این کار را کردند ولی با کدام حق؟ مگر هر اختراعی که دلتان بخواهد میتوانید بکنید؟ فردا بگویید من به عشق امام حسین(ع) میخواهم توی صورت خودم و بچههایم اسید بریزم! خلاف شرع است. بعد هم اگر راست میگویید قمه که یک خون درست میکنید بعد هم خوب میشود اگر راست میگویید بروید با داعش بجنگید چرا قمه میزنی؟ قمه که خطر ندارد یک چیزی اینجا میزنی خونی میآید و پخش میشود بعدش هم میروی پانسمان میکنی کل گناهانت هم بخشیده شد مستقیم به بهشت میروی! بهشت از این مفتتر؟! خب اگر راست میگویی از خون نمیترسی پاشو برو با داعش و با اسرائیل بجنگ، اگر واقعاً اهل خطر هستی برو بجنگ. اینها که خطر نیست اینها بازی است. بنابراین به این قضایا دوستان توجه کنند که روی آتش راه رفتن برای امام حسین(ع) اشکالی ندارد، برای چی؟ چرا؟ به چه معنا اشکالی ندارد و به چه معنا اشکال دارد؟ باید ببینیم مفهوم و پیام آن چیست؟ خدا به پیامبرش میفرماید این کلمه را به کار نبر چون مخالفین اسلام به این وسیله مسلمین را مسخره میکنند، خب اگر اینطوری شد باید به این هم توجه داشته باشیم.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
هشتگهای موضوعی